به گزارش تحریریه، نشنال اینترست در تحلیل با عنوان «مراقب مذاکرات زودهنگام با ایران باشید» نوشت، همزمان که «دونالد ترامپ» برای ورود به کاخ سفید آماده میشود، باید متوجه باشد که حتی یک تهران ضعیفشده همچنان خطرناک است.
«لارنس جی. هاس» از اعضای ارشد شورای سیاست خارجی آمریکا در این گزارش تحلیل آورده است:
با توجه به اینکه ایران از شکستهای ژئوپلیتیکی خود تضعیف شده است، رئیسجمهور ترامپ به زودی با تصمیمی مهم روبرو خواهد شد: آیا فشار را بر تهران باهدف تضعیف بیشتر حکومت افزایش دهد یا از این ضعف در جهت مذاکره در مورد یک توافق درباره مسائل هستهای و دیگر موضوعات استفاده کند؟
کارشناسان سیاست خارجی در حال حاضر دیدگاههای خود را درباره مسیرهای پیشنهادی ارائه میدهند. بهعنوان مثال، «ریچارد هاس» رئیس افتخاری شورای روابط خارجی، پیشنهاد کرده که ترامپ «هدف بلندپروازانه تغییر سیاست امنیت ملی ایران از طریق دیپلماسی را دنبال کند—اما از دیپلماسیای بهره ببرد که در پشت خود توانایی و اراده استفاده از نیروی نظامی در صورت عدم پاسخ مناسب تهران به نگرانیهای آمریکا و غرب را دارد.»
این ایده حداقل در ظاهر منطقی به نظر میرسد. با این حال، تاریخ دوازده سال گذشته نشان میدهد که رئیسجمهور جدید نباید برای دعوت تهران به مذاکره و امید به دستیابی به توافقی که به منافع آمریکا خدمت کند، عجله داشته باشد.
تضعیف قدرت ایران از پاییز ۲۰۲۳ تاکنون چیزی جز امری شگفتانگیز نبوده است. هنگامی که حماس از مرز اسرائیل با غزه عبور کرد و ۱۲۰۰ را کشت، و زمانی که حزبالله بلافاصله از لبنان حملات موشکی بیوقفهای را آغاز کرد، تهران نسبت به هدف خود برای نابودی کشور یهودی جسورتر به نظر میرسید.
اما پانزده ماه بعد، اسرائیل توانست ظرفیت حماس برای انجام حملات بزرگ دیگر را از بین ببرد، و در حالی که رهبری حزبالله را تضعیف کرده، نیروهای آن را کاهش داده و تا ۸۰ درصد از زرادخانه موشکی آن را نابود کرده است.
ایران که درگیر مشکلات حماس و حزبالله شده، از تبادل مستقیم موشکها با اسرائیل که قدرت اسرائیل و ضعف ایران را نشان میداد تضعیف گشت و نتوانست از سقوط بشار اسد، مهمترین متحد منطقهای خود، جلوگیری کند.
اکنون ایران نیروهای خود را عمدتاً از سوریه خارج کرده است—کشوری که شورشیانی که اسد را سرنگون کردند علاقهای به جمهوری اسلامی ندارند—و تهران بدون «پل زمینی» برای تسلیح حزبالله مانده است.
با این حال، ایران همچنان تهدیدی جدی نه تنها برای متحدان و منافع منطقهای آمریکا بلکه برای ثبات جهانی باقی مانده است و این امر تهران را در رأس دستور کار سیاست خارجی تیم ترامپ قرار میدهد.
با توجه به اینکه ایران اکنون اورانیوم بیشتری را نزدیک به درجه تسلیحاتی غنیسازی میکند، «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه، میگوید که برنامه هستهای ایران ممکن است به «نقطه بیبازگشت» نزدیک شده باشد. این امر غرب را با زمان کمتر و گزینههای محدودتری برای جلوگیری از واقعیت جهانتکاندهندهای که ایران با سلاحهای هستهای در آن وجود دارد، روبرو میکند.
در همین حال، حوثیهای یمن در حال شلیک موشک به اسرائیل و اختلال در حمل و نقل جهانی در آبراههای منطقهای هستند و میلیاردها دلار هزینه برای حمل و نقل بینالمللی ایجاد کرده، قیمت کالاهای مصرفی را افزایش داده، حداقل ۲۹ شرکت بزرگ حمل و نقل جهانی را به دور زدن کانال سوئز و عبور از آفریقا وادار کرده و بر ۸۵ کشور تأثیر گذاشته است.
بنابراین، ترامپ چگونه باید به ایران ضعیف اما همچنان خطرناک و گروههای نیابتی آن در "محور مقاومت" نزدیک شود؟
در اوایل سال ۲۰۱۳، رئیسجمهور اوباما با معضلی مشابه روبرو شد. سالها تحریم و تصمیم سوئیفت، سرویس پیامرسان مالی جهانی، برای متوقف کردن خدمات به بانکهای ایران، اقتصاد ایران را در حالت سقوط قرار داده بود. تولید ناخالص داخلی این کشور نزدیک به ۶ درصد کاهش یافت. تورم به ۴۵ درصد رسید، نرخ بیکاری ۱۰ درصد بود و تا می ۲۰۱۳ صادرات نفت به ۷۰۰ هزار بشکه در روز کاهش یافت این رقم در سال 2011 حدود ۲.۲ میلیون بشکه در روز بود.
با توجه به اینکه ایران از نظر اقتصادی دچار مشکل بود و حکومت آن در وضعیت وخیمی قرار داشت، اوباما پا را از روی پدال گاز برداشت و تمرکز خود را به مذاکره برای یک توافق برای محدود کردن برنامه هستهای ایران در ازای کاهش تحریمها معطوف کرد.
اوباما هم پیش از امضای توافقنامه و هم پس از آن، ابراز امیدواری کرد که این توافق—برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) که در ژوئیه ۲۰۱۵ بین ایران و شش قدرت جهانی به امضا رسید—تنشها بین واشنگتن و تهران را کاهش دهد و همکاری در سایر مسائل منطقهای را تقویت کند.
نتایج چه بود؟ توافقی که پر از روزنههای قانونی بود و ابزار لازم برای جلوگیری از پیشرفت پنهانی برنامه هستهای ایران را نداشت و قرار بود به تدریج طی بیست سال یا بیشتر منقضی شود؛ اقتصادی قویتر برای ایران را تثبیت کرد؛ و رژیم به لطف کاهش تحریمها، میلیاردها دلار اضافی برای گسترش نیروی نظامی، تأمین مالی شبکه خود و پیگیری اهداف هژمونیک خود به دست آورد.
ترامپ، که در سال ۲۰۱۸ ایالات متحده را از برجام خارج کرد، اکنون چه باید بکند؟
نخست و پیش از هر چیز، او نباید اشتباه اوباما را در تمایل شدید برای دستیابی به توافقی با تهران که منجر به توافقی معیوب شود، تکرار کند.
فعلاً، او باید کمپین "فشار حداکثری" خود را که شامل محدودیتهای مالی علیه ایران است (طبق وعدههایش) دوباره اعمال و به صورت آشکار اعلام کند که برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای تمام اقدامات نظامی و سایر اقدامات لازم را انجام خواهد داد؛ علاوه بر این، دولت های همفکر را برای اقداماتی تهاجمیتر علیه حوثیها جهت حفاظت از حمل و نقل جهانی بسیج کند و تهران را مسئول رفتار مخرب نیابتی های یمنی آن بداند.
زمان برای دیپلماسی هنوز فرا نرسیده است.
پایان/
نظر شما